موضوعات
آرشيو وبلاگ
بــــی انـتــهــاتــریــن عــبــرتـــــــــــــــ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:فروغ فرخزاد, :: 10:27 :: نويسنده : حــسیـــنــــــ
در دلم درديست بي آرام و هستي سوز راز سرگرداني اين روح عاصي را با تو خواهم در ميان بگذاردن، امروز تا من اينجا بنده، تو آنجا، خدا باشي سرگذشت تيرهء من، سرگذشتي نيست کز سرآغاز و سرانجامش جدا باشي بي خبر از کوچ دردآلود انسانها دست مرموزي مرا چون زورقي لرزان مي کشد پاروزنان در کام طوفانها چهره هايي در نگاهم سخت بيگانه خانه هايي بر فرازش اشک اختر ها وحشت زندان و برق حلقهء زنجير داستانهايي ز لطف ايزد يکتا ! هر سلامي سايهء تاريک بدرودي دستهايي خالي و در آسماني دور زردي خورشيد بيمار تب آلودي جاده يي ظلماني و پايي به ره خسته نه نشان آتشي بر قله هاي طور نه جوابي از وراي اين در بسته آه ... آيا ناله ام ره مي برد در تو ؟ تا زني بر سنگ جام خود پرستي را يک زمان با من نشيني ، با من خاکي از لب شعرم بنوشي درد هستي را شعله سان سر مي کشم تا خرمنت سوزم يا خمش سازي خروش بي شکيبم را يا ترا من شيوه اي ديگر بياموزم تا من اينجا بنده، تو آنجا، خدا باشي سرگذشت تيرهء من، سرگذشتي نيست کز سر آغاز و سرانجامش جدا باشي ناشناسي پيش ميراند در اين راهم روزگاري پيکري بر پيکري پيچيد من به دنيا آمدم، بي آنکه خود خواهم برگزينم قالبي ، خود از براي خويش تا دهم بر هر که خواهم نام مادر را خود به آزادي نهم در راه پاي خويش من به دنيا آمدم تا در جهان تو حاصل پيوند سوزان دو تن باشم پيش از آن کي آشنا بوديم ما با هم ؟ من به دنيا آمدم بي آن که «من» باشم روزها رفتند و در چشم سياهي ريخت ظلمت شبهاي کور ديرپاي تو روزها رفتند و آن آواي لالايي مرد و پر شد گوشهايم از صداي تو کودکي همچون پرستوهاي رنگين بال رو بسوي آسمان هاي دگر پر زد نطفه انديشه در مغزم بخود جنبيد ميهماني بي خبر انگشت بر در زد مي دويدم در بيابان هاي وهم انگيز مي نشستم در کنار چشمه ها سرمست مي شکستم شاخه هاي راز را اما از تن اين بوته هر دم شاخه اي مي رست راه من تا دور دست دشت ها مي رفت من شناور در شط انديشه هاي خويش مي خزيدم در دل امواج سرگردان مي گسستم بند ظلمت را ز پاي خويش عاقبت روزي ز خود آرام پرسيدم چيستم من؟ از کجا آغاز مي يابم ؟ گر سرا پا نور گرم زندگي هستم از کدامين آسمان راز مي تابم از چه مي انديشم اينسان روز و شب خاموش ؟ دانه انديشه را در من که افشانده است ؟ چنگ در دست من و من چنگي مغرور يا به دامانم کسي اين چنگ بنشانده است ؟ گر نبودم يا به دنياي دگر بودم باز آيا قدرت انديشه ام مي بود ؟ باز آيا مي توانستم که ره يابم در معماهاي اين دنياي رازآلود ؟ سر نهادم در رهي تاريک و پيچاپيچ سايه افکندي بر آن پايان و دانستم پاي تا سر هيچ هستم، هيچ هستم ، هيچ ريسماني بود و آن سويش به گردنها مي کشيدي خلق را در کوره راه عمر چشمهاشان خيره در تصوير آن دنيا مي کشيدي خلق را در راه و مي خواندي آتش دوزخ نصيب کفر گويان باد هر که شيطان را به جايم بر گزيند او آتش دوزخ به جانش سخت سوزان باد خويش را آينه اي ديدم تهي از خويش هر زمان نقشي در آن افتد به دست تو گاه نقش قدرتت، گه نقش بيدادت گاه نقش ديدگان خودپرست تو آنکه چوپانست ره بر گرگ بگشوده ! آنکه چوپانست خود سرمست از اين بازي مي زده در گوشه اي آرام آسوده مي کشيدي خلق را در راه و مي خواندي «آتش دوزخ نصيب کفرگويان باد هر که شيطان را به جايم برگزيند، او آتش دوزخ به جانش سخت سوزان باد .» عاصيش کردي او را سوي ما راندي اين تو بودي، اين تو بودي کز يکي شعله ديوي اينسان ساختي، در راه بنشاندي مهلتش دادي که تا دنيا به جا باشد با سرانگشتان شومش آتش افروزد لذتي وحشي شود در بستري خاموش بوسه گردد بر لباني کز عطش سوزد هر چه زيبا بود بي رحمانه بخشيديش شعر شد، فرياد شد، عشق و جواني شد عطر گل ها شد به روي دشت ها پاشيد رنگ دنيا شد فريب زندگاني شد موج شد بر دامن مواج رقاصان آتش مي شد درون خم به جوش آمد آن چنان در جان مي خواران خروش افکند تا ز هر ويرانه بانگ نوش نوش آمد نغمه شد در پنجه چنگي به خود پيچيد لرزه شد بر سينه هاي سيمگون افتاد خنده شد دندان مه رويان نمايان کرد عکس ساقي شد به جام واژگون افتاد سحر آوازش در اين شب هاي ظلماني هادي گم کرده راهان در بيابان شد بانگ پايش در دل محراب ها رقصيد برق چشمانش چراغ رهنورردان شد در ره زيبا پرستانش رها کردي آن گه از فرياد هاي خشم و قهر خويش گنبد ميناي ما را پر صدا کردي چشم ما لبريز از آن تصوير افسوني ما به پاي افتاده در راه سجود تو رنگ خون گيرد دمادم در نظرهامان سرگذشت تيرهء قوم «ثمود» تو چون گياهي خشک کرديشان ز طوفاني تندباد خشم تو بر قوم لوط آمد سوختيشان، سوختي با برق سوزاني واي از اين بازي، از اين بازي درد آلود از چه ما را اين چنين بازيچه مي سازي ؟ رشتهء تسبيح و در دست تو مي چرخيم گرم مي چرخاني و بيهوده مي تازي.... نظرات شما عزیزان:
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل لینک هوشمند |
||